| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
افسانه دزدی
الهه تمام شعر و ادبیات ، افسانه را به سرزمین بیگانه ای برد . آنجا اوباش بدجنس او را تنها در جاده گیر انداختند. کیسه الهه به دزدان تحویل داده شد. اما کیسه خالی بود و دزدان از الهه خواستند برای جبران خسارت ، لباس هایش را به آنان بدهد. الهه با صبر و رنج این کار را انجام داد. بیش از آنچه انتظار می رفتند دزدان لباس یافتند. اما ناگهان چه اتفاقی افتاد؟! آنچه دزدیده شده بود در حقیقت خود افسانه بود و حال حقیقت عریان در برابر آنها ایستاده بود. اوباش، شرمنده به زانو در آمدند و از الهه عذرخواهی کردند و لباس هایش را به او برگرداندند. آخر چه کسی می خواست حقیقت را عریان ببیند؟
فابلی از مگنوس گوتفرید لیشت ور / Magnus Gottfried Lichtwer (1715–1769